آخرین به روز رسانی در 8 دسامبر 2023 در 06:22 PM
میانسالی زمانی است که معمولاً با درون نگری و ارزیابی زندگی همراه است.
مطالعهای توسط مرکز تحقیقاتی پیو نشان داد که نیمی از میانسالها به دنبال رابطه یا قرار ملاقات نیستند، که نشان میدهد به جای تجربه قرار ملاقات با شرکای پیچیده و چالشبرانگیز، ترجیح میدهند تنها باشند. تحسین – خودشیفته.
شرکای خودشیفته ها در میانسالی با چالش های مرکب عاطفی و روانی دست و پنجه نرم می کنند. آنها اغلب احساس کمارزشگرفتن، گازگرفتگی یا دستکاری عاطفی را تحمل میکنند.
این تلفات عاطفی با گذار یک خودشیفته، مانند یائسگی در زنان یا آندروپوز در مردان، تشدید می شود.
در سال های اخیر، شواهد حکایتی بیشتر و بیشتری در مورد واقعیت های یائسگی فراتر از علائم شناخته شده گرگرفتگی، از دست دادن میل جنسی و توقف در قاعدگی وجود داشته است.
اکنون می دانیم که تغییرات هورمونی زنان در دوران یائسگی می تواند باعث افزایش اضطراب، افسردگی و مه مغزی شود.
یک زن خودشیفته در طول یائسگی ممکن است حساسیت مفرط را افزایش دهد، که البته بر رفتارهای او تأثیر خواهد گذاشت.
آندروپوز که اغلب به عنوان یائسگی مردانه شناخته می شود، عامل مهمی در میانسالی است که مردان را تحت تأثیر قرار می دهد. مشخصه آن کاهش تدریجی سطح تستوسترون است که منجر به علائمی مانند کاهش انرژی، نوسانات خلقی، کاهش میل جنسی و گاهی اوقات افسردگی می شود.
این تغییرات میتوانند گمراهکننده و چالشبرانگیز باشند و به احساس جوانی و سرزندگی از دست رفته کمک کنند. برای مردی که ویژگی های خودشیفتگی دارد، آسیب پذیری های ناشی از آندروپوز می تواند نیاز آن ها به توجه و تایید را تشدید کند و روابط را تیره تر کند.
هم برای مردان و هم برای زنان، فقدان همدلی و حمایت از طرف یک شریک خودشیفته در این زمانها میتواند به ویژه آسیبرسان باشد و سیستم حمایتی لازم را تضعیف کند. به همین ترتیب، مردی که شریک خودشیفتگی دارد، در این مرحله از زندگی خود، احساس حقارت و کم ارزش شدن می کند.
مقابله و مدیریت روابط با یک خودشیفته
درک و آموزش: هر دو طرف باید به دنبال درک خودشیفتگی باشند. تشخیص اینکه خودخواهی یک وضعیت روانی است می تواند به شریک غیر خودشیفته کمک کند تا انتظارات و پاسخ های خود را مدیریت کند. منابعی مانند کتاب، مقاله یا درمان می توانند بینش ارزشمندی را ارائه دهند.
تعیین مرزها: ایجاد و حفظ مرزهای واضح ضروری است. شریک غیر خودشیفته باید تصمیم بگیرد که چه رفتارهایی را می تواند تحمل کند و چه رفتارهایی را نمی تواند. اجرای مداوم این مرزها بسیار مهم است، حتی اگر شریک خودشیفته عقب نشینی کند.
مراقبت و حمایت از خود: شریک غیر خودشیفته باید بهزیستی عاطفی و جسمی خود را در اولویت قرار دهد. این ممکن است شامل حفظ سرگرمی ها، دوستی ها و علایق خارج از رابطه باشد. جستوجوی حمایت از دوستان، خانواده یا گروههای حمایتی نیز میتواند تسکین عاطفی و دیدگاه را فراهم کند.
همدلی با محدودیت ها: در حالی که همدلی در برخورد با یک شریک خودشیفته ضروری است، باید با حفظ خود متعادل باشد. درک رفتار خودخواهانه شریک زندگی به معنای تحمل سوء استفاده یا بی توجهی نیست.
زوج درمانی: مشارکت در زوج درمانی، به ویژه با یک درمانگر با تجربه در برخورد با رفتارهای خودشیفته، می تواند بسیار سودمند باشد. درمان می تواند زمینه ای خنثی برای بحث در مورد مسائل و راهبردهای یادگیری برای بهبود رابطه فراهم کند.
مدیریت انتظارات: شریک غیر خودشیفته باید انتظارات خود را در مورد رابطه و امکان تغییر مدیریت کند. ویژگیهای خودشیفتگی میتوانند عمیقاً ریشهدار باشند، و در حالی که بهبود امکانپذیر است، تغییرات مهم ممکن است زمان ببرد.
روی تعاملات مثبت تمرکز کنید: سعی کنید روی فعالیت ها و تعاملاتی تمرکز کنید که برای هر دو طرف مثبت و رضایت بخش است. این می تواند به ایجاد مخزنی از حسن نیت و احساسات مثبت کمک کند، که می تواند در زمان های چالش برانگیزتر بسیار مهم باشد.
دانستن زمان جستجوی کمک: تشخیص زمانی که وضعیت فراتر از مدیریت شخصی است بسیار مهم است. اگر رابطه آزاردهنده شود، یا اگر رفتار خودشیفته به شدت بر سلامت روان تأثیر بگذارد، جستجوی کمک حرفه ای یا تجدید نظر در رابطه ممکن است ضروری باشد.
مقابله با خودشیفتگی در زمینه چالش های میانسالی، از جمله تغییرات فیزیکی و احساسی ناشی از یائسگی و آندروپوز، سفری پیچیده و اغلب دردناک را ارائه می دهد.
شناخت نشانه های رفتار خودشیفتگی و اجرای استراتژی های مدیریتی موثر برای حفظ پویایی سالم در رابطه ضروری است.
با صبر، درک و رویکرد صحیح، عبور از این چالش ها و ایجاد محیطی با احترام و رشد متقابل امکان پذیر است. با این حال، بسیار مهم است که بگوییم اگر رابطهای از نظر جسمی یا عاطفی آزاردهنده شود، حفظ خود همیشه توصیه میشود، و اگر این به معنای پایان دادن به رابطه است، پس همینطور باشد.
سالهای میانی ما زمانی برای تأمل و فرصتی برای ایجاد یک زندگی مملو از چشم اندازهای جوانی است که به دلیل پیشرفت شغلی، تربیت خانواده و سایر مسئولیت هایی که در سنین میانسالی ما خالی از آنهاست محقق نمی شود.
به این ترتیب، ما سزاوار روابطی هستیم که به جای اینکه ما را از بین ببرد، ما را تغذیه می کند و بنابراین، باید با احتیاط به روابط خودشیفتگی برخورد کرد – اگر به طور کلی از آنها اجتناب نشود!